نویسنده: مسعود ندافان





 

کاخ سفید برای رخنه به ایران چه در سر می‌پروراند؟

از آغاز تأسیس جمهوری اسلامی ایران در گستره‌ی جغرافیایی ژئواستراتژیک غرب آسیا، دشمنان این مرزوبوم با آگاهی از تضادهای گفتمانی و نبردهای اندیشگانی در جهان‌بینی الهی و غیرالهی، تمام تلاش خود را با کاربست عوامل داخلی و فشارهای خارجی معطوف بر تضعیف و براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران کردند که این هدف نهایی محور استکبار به رهبری آمریکا، به حول و قوه‌ی الهی تاکنون با شکست مواجه شده است.
پس از مذاکرات هسته‌ای میان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 1+5 شرایط حاکم به سمت‌وسویی سوق پیدا کرد که برخی از ناظران سیاسی آن را گام‌های آغازین برای «تغییر» و کاهش سطح منازعه و تخاصم میان رهبران محور مقاومت و محور استکبار تعبیر کردند، درحالی‌که تغییرات اساسی در شناخت، نگرش و اهداف طرفین صورت نگرفته است، زیرا تضادهای بنیادین تفکری میان طرفین حاکم به‌عنوان نماینده‌ی مظلومان جهان و حامی مستکبران گیتی است که هیچ‌گاه امکان همسوی جهت‌گیری را فراهم نخواهد ساخت.

آمریکا؛ دشمن همیشگی

رهبر معظم انقلاب‌ اسلامی در دو مقطع زمانی (قبل و بعد از اعلام جمع‌بندی مذاکرات هسته‌ای)، یک محور مشترک اعلامی و اعمالی جمهوری اسلامی ایران را در مقابل استکبار بیان داشتند. ایشان در دیدار جمعی از دانشجویان در ماه مبارک رمضان فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه براساس مبانی قرآنی، هیچ‌گاه تعطیل‌پذیر نیست و امروز آمریکا کامل‌ترین مصداق استکبار است. به مسئولان مذاکره‌کننده نیز گفته‌ایم که فقط در موضوع هسته‌ای حق ‌دارید مذاکره کنید و با اینکه طرف آمریکایی گاهی مسائل منطقه، از جمله سوریه و یمن را پیش می‌کشد، مسئولان ما می‌گویند در این مسائل مذاکره نمی‌کنیم. مبارزه با استکبار جزء مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است. بنابراین، خودتان را برای ادامه‌ی مبارزه با استکبار آماده کنید.» و از سوی دیگر در بیانات اخیر خود در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل‌بیت (ع) و اتحادیه‌ی رادیو و تلویزیون‌های اسلامی، خط مسلم جمهوری اسلامی را پایبندی بر اصول ثبات‌بخشی دانستند که یکی از این اصول «اَشِدّآءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَمآءُ بَینَهُم» است. «ما با دشمنان، با استکبار سرِ آشتی نداریم و با برادران مسلمان بنای بر دشمنی و عداوت نداریم. بنای بر دوستی و رفاقت و برادری داریم، چون معتقدیم باید اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ و رُحَماءُ بَینَهُم بود. این درس امام بزرگوار ماست.» بنابراین مبارزه با آمریکا (مصداق کامل استکبار) نه تعطیل‌پذیر است و نه سر آشتی با آن داریم و این سیاست همیشگی جمهوری اسلامی ایران است.

پروژه‌ی نفوذ در کشور

پس از اعلام جمع‌بندی مذاکرات هسته‌ای در وین، گمانه‌زنی‌ها پیرامون دوران پساتوافق و ترسم فضای پیشرو در میان افکار عمومی با وجود بررسی برجام در نهادهای تصمیم‌گیر و نامشخص بودن تصویب یا عدم تصویب آن آغاز شد.
فضای ایده‌آل آمریکایی‌ها از دوران پساتوافق سویه‌های «فرصت‌محور» با شبیه‌سازی الگوی شوروی است؛ به‌نحوی‌که بسیار از کارشناسان سیاسی حامی استکبار مانند پیتر هارل، عضو ارشد اندیشکده‌ی «مرکز امنیت آمریکایی جدید»، الگوی رفتاری ایالات‌متحده در برابر جمهوری اسلامی در شرایط بعد از توافق را این‌گونه پیشنهاد دادند که «آمریکا باید یک استراتژی تهاجمی ترویج اصلاحات سیاسی و اجتماعی در ایران را دنبال کند.
آمریکا به این موضوع که قبل از انقضای توافق هسته‌ای، شاهد اصلاحات سیاسی در ایران باشد، علاقه‌ی زیادی دارد.» ترجمان این عبارت‌ها در گفتار رئیس‌جمهور آمریکا نیز تکرار شد و باراک اوباما گفت: «این توافق به‌معنای آشتی راهبردی ایران و آمریکا نیست.» و در بیان تفسیری این گفتار، در گفت‌وگوی دیگری اظهار داشت: «باید در داخل ایران گذار صورت بگیرد، حتی اگر تدریجی باشد. گذاری که در آن درک شود که شعار مرگ بر آمریکا و انکار هولوکاست توسط رهبران ایران و تهدید اسرائیل به نابودی و دادن اسلحه به حزب‌الله (گروهی که در فهرست تروریستی قرار دارد) و کارهایی از این ‌دست، از ایران در چشم بخش اعظم جهانیان، کشوری طردشده می‌سازد.» و با بیانی صریح و رسا، هدف نهایی خود را پس از تفاهم لوزان و جمع‌بندی وین اعلام داشت که «من به‌نحوی غریزی استراتژی‌ای را که پرزیدنت نیکسون و ریگان در دوران جنگ سرد علیه شوروی داشتند، درک می‌کنم و ما همان راهی را می‌رویم که با شوروی سابق رفتیم.» و «مذاکرات ما با شوروی در نهایت به سود آمریکا تمام شد و با ایران نیز همان نتیجه را خواهد داشت. این مذاکرات به امن‌تر شدن آمریکا و اسرائیل می‌انجامد.» بنابراین دشمنان نظام اسلامی برای تحقق اهداف خود پروژه‌ی «نفوذ» را در دستور کار خود قرار داده‌اند؛ پروژه نفوذ در ساحت سیاسی در سه سطح تمرکز یافته است.

1. تصویرسازی وارونه از دشمن

اولین گام برای نفوذ در لایه‌های تفکری یک نظام، تغییر نگاه حامیان آن نسبت به مؤلفه‌های غیریت‌ساز گفتمان خودی با گفتمان رقیب یا دشمن است. دشمن با آگاهی از سویه‌های مختلف تضاد گفتمانی سعی می‌کند که این مؤلفه‌ها را تقلیل بدهد و تصویر ترسیمی خود را متفاوت از واقعیت به افکار عمومی نشان بدهد. از سوی دیگر، در تکمیل این پازل برخی از عوامل داخلی به بزک کردن چهره‌ی دشمنان نظام اسلامی می‌پردازند تا انتقال تصویرسازی وارونه از دشمن به‌طور کامل رخ بدهد.

2. گسست گفتمانی؛ مذاکرات نامحدود

گام بعدی برای ایجاد نفوذ، ارسال پیام‌های گسست در دال‌های مرکزی گفتمان انقلاب ‌اسلامی است. دشمن سعی می‌کند با ابزارهای رسانه‌ی، این پیام را به مردم کشور و حامیان انقلاب‌ اسلامی در جهان مخابره کند که مبارزه با استکبار پایان ‌یافته است و جمهوری اسلامی در موضوعات دیگر نیز خواهان گفت‌وگوست. هرچند برخی افراد در داخل کشور آگاهانه یا از روی بی‌بصیرتی در مسیر آنان گام برمی‌دارند؛ به‌نحوی‌که برخی از مسئولین از شکست تابو مذاکره، امکان بازگشایی سفارت آمریکا در تهران و آمادگی برای گفت‌وگو در مسائل دیگر سخن می‌گویند.
مهم‌ترین اثرگذاری گسست گفتمانی در حوزه‌های میکروپالیتیک قدرت و فرهنگ که با یکدیگر برهم‌کنش ساختاری دارند، بروز و ظهور می‌کند. مسئله‌ی اصلی عرصه‌ی سیاست خرد (میکروپالیتیک) تأثیری است که بر زندگی سیاسی دارد و سطح کنش سیاسی، صرفاً معطوف به نظام سیاسی نیست، بلکه تمام عرصه‌های زندگی، از جمله خیابان، سوپرمارکت، ورزشگاه، سینما، دانشگاه و... است. از سوی دیگر، در ارتباطی مستقیم با آن لایه‌ی فرهنگ قرار می‌گیرد که عناصر هویت‌بخش مذهبی و ملی شکل‌دهنده‌ی آن است. بنابراین دشمن در تلاش است با القای گسست گفتمانی، زمینه‌سازی برای غلبه‌ی فرهنگ غربی در کشور را فراهم کند.

3. گرادهندگان به دشمن

آخرین حلقه‌ی تکمیلی برای نفوذ، حضور جریان غرب‌گرا در ساختار قانونی کشور است. این جریان سیاسی برای بسترسازی پروژه‌ی نفوذ، خواهان حضور در کرسی‌های مجلس شورای اسلامی است و تمام تلاش خود را برای بهره‌گیری از نیروهای سیاسی قدیمی و جدید در اسفندماه سال جاری تجمیع کرده است و پالس‌هایی می‌دهد مانند تیتر یک روزنامه‌ی اصلاح‌طلب پس از اعلام جمع‌بندی مذاکرات در وین با عنوان «پیروزی بدون جنگ» که برگرفته از تیتر کتاب خاطرات ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور پیشین آمریکاست که چگونه ایالات‌متحده از رهگذر مذاکرات و توافق اتمی با شوروی، زمینه‌های فروپاشی از درون را فراهم کرد. پالس دیگری که معصومه ابتکار در این مصاحبه با بنگاه سخن‌پراکنی بی‌بی‌سی داده است نیز در عین‌ حال جالب ‌توجه است. وی توافق هسته‌ای ایران و گروه 1+5 را اهرم قدرت اصلاح‌طلبان در داخل فضای سیاسی ایران معرفی کرده و به‌طور تلویحی بیان داشته است که غربی‌ها و به‌ویژه کنگره‌ی آمریکا با مخالفت با توافق، این اهرم قدرت را از اصلاح‌طلبان که همسو با سیاست غرب در ایران عمل می‌کنند، می‌گیرد.

نتیجه‌گیری

با وجود آنکه فرجام برجام در هاله‌ای از ابهام تصویب یا عدم تصویب است، دشمن درصدد است که دامنه‌ی این رخداد را فقط به حوزه‌ی هسته‌ای محدود نکند و اثرگذاری آن را به‌صورت نفوذ در ساختار سیاسی و فرهنگی فراهم سازد. در همین راستا، رهبر معظم انقلاب فرمودند: «در این جریان مذاکرات هسته‌ای -این توافقی که حالا نه در اینجا هنوز تکلیفش معلوم است، نه در آمریکا؛ هم اینجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول، هم آنجا معلوم نیست که رد بشود یا قبول- نیت آن‌ها این بود که از این مذاکرات و از این توافق، وسیله‌ای پیدا کنند برای نفوذ در داخل کشور.
ما این راه را بستیم و این راه را به‌طور قاطع خواهیم بست. نه نفوذ اقتصادی آمریکایی‌ها را در کشورمان اجازه خواهیم داد، نه نفوذ سیاسی آن‌ها را، نه حضور سیاسی آن‌ها را، نه نفوذ فرهنگی آن‌ها را. با همه‌ی توان (که این توان هم بحمدالله امروز توان زیادی است) مقابله خواهیم کرد. اجازه نخواهیم داد.» اولین گام، جلوگیری از نفوذ جریان غرب‌گرا در ساختارهای سیاسی کشور مانند مجلس شورای اسلامی است. بنابراین جریان‌های سیاسی برای زیست در سپهر سیاست جمهوری اسلامی ایران باید مختصات مواضع سیاسی خود را نسبت به گذشته آشکارتر سازند و مرزبندی دقیق خود را با جریان برانداز اعلام کنند. مسلماً «مذاکره‌ی ملی» در پرتو توبه‌ی فتنه‌گران رخ خواهد داد و نه در بستر فراموش‌سازی عاملان آن. از سوی دیگر، گام بعدی پس از «نرمش قهرمانانه»، اتخاذ استراتژی «عقلانیت جهادی» برای مبارزه‌ی تعطیل‌ناپذیر با استکبار جهانی است.
منبع مقاله :
برهان